تا پیش از کودتای ۷ اردیبهشت سال ۱۳۵۷ شمسی و آغاز بحران خانمانسوز افغانستان، این کشور نیز مانند بیشتر کشورهای جهان، مسیر تردد هزاران گردشگر و جهانگرد از هر نقطه جهان بود. جغرافیای بکر و دستنخورده، وضعیت جوی چند اقلیمی، بناها و آثار تاریخی کهن و مهمتر از همه صنایعدستی منحصر به این کشور، گردشگرهای زیادی را به سوی خود میکشاند. عکسها و ویدیوهایی که جهانگردان در افغانستان گرفتهاند، نشان میدهد که آنان فارغ از هر دغدغه امنیتی یا اجتماعی، تا دورترین نقاط افغانستان سفر کردهاند. کمتر گردشگری بوده که به افغانستان آمده باشد و در برگشت سوغاتی از صنایعدستی افغانستان با خود نبرده باشد. به همین دلیل در آن دوران بازارهای صنایعدستی به خصوص قالی، گلیم، صنایع سفالی و همچنان دستدوزیهای مردم بومی افغانستان، به شدت گرم بود. همین حالا اگر به خانه غربیهایی که روزی به افغانستان آمدهاند، سری بزنید؛ امکان ندارد نشان دست صنعتکاران افغانستانی را پیدا نکنید. بخشی از اقتصاد خانوادههای روستایی در آن زمان از فروش صنایعدستی تامین میشد. در کنار آن بخشی از صنایعدستی افغانستان در بازار اقتصاد جهان نیز حضور داشت. مانند قالی و گلیم که دو صنعت تاریخی افغانستان است و بازارهای جهانی نیز با آن آشناست.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
اما بحران چهل ساله افغانستان در کنار دیگر ویرانیهایی که در این کشور به جا گذاشته، صنایعدستی را نیز به شدت ضربه زده است. جنگ در قدم اول باعث شده تا دیگر گردشگران به افغانستان نیایند. به دنبال آن روستاهای افغانستان در اثر جنگ ویران شد و روستانشینان نیز ناگزیر به خارج از افغانستان مهاجرت کردند. تجاوز ارتش سرخ شوروی سابق به افغانستان، این کشور را از چشم غرب نیز انداخت و بازارهای اقتصادی غرب بهخصوص اروپا نظیر لندن، فرانکفورت، هامبورگ و بروکسل که بهصورت سنتی، خواهان قالی و گلیم افغانستان بودند، رابطه خود را با افغانستان قطع کردند. این مساله باعث شد تا تولیدات قالیبافی در افغانستان کاهش زیادی پیدا کند و تنها به اندازه نیاز داخلی تولید شود. البته شوروی سابق برای رونق اقتصادی افغانستان در زمان حضورش در این کشور تلاش کرد تا حد ممکن صنایعدستی افغانستان را در کشورهای تحت نفوذش در اروپای شرقی به فروش برساند. اما به دلیل نظام سوسیالیستی و بازار یکدست دولتی، این تلاشها هم به جایی نرسید.
قالی افغانستان با نام پاکستان
جنگ و بحران ناشی از آن باعث شد تا بخش زیادی از روستانشینان افغانستان به کشورهای همسایه افغانستان مهاجر شوند. ایران و پاکستان میزبان میلیونها افغان مهاجر در دوران جنگ داخلی این کشور بود. در ایران به دلیل همسانی فرهنگ، تاریخ و هویت، صنایعدستی نیز تا حد زیادی شبیه بود. در ایران نیز قالی و گلیم و دستدوزیهای سنتی تولید میشد. به همین دلیل برای افغانها زمینه کار در این عرصه به وجود نیامد. البته رژیم جمهوری اسلامی نیز تا حد زیادی جلو فعالیت اقتصادی مهاجران افغان را در این عرصهها گرفته بود و افغانها تنها در بخشهای شاقه مانند کار در کورههای خشتپزی، کارگری در ساختمانهای نوساز و در بهترین حالت تولیدی لباس و کیف و کفش، اجازه فعالیت داشتند.
اما در پاکستان روال به شکل دیگر بود. این کشور به دلیل این که هیچ گونه هویت تاریخی نداشت، با صنایعدستی سنتی نیز تا حد زیادی بیگانه بود. به همین دلیل بازارهای قالی و گلیم افغانستان در این کشور گرم بود. تاجران افغان نیز که از ترس جنگ به این کشور پناه برده بودند، دوباره کارگاههای قالیبافی را این بار در پاکستان فعال کردند. با این تفاوت که تمامی قالیهای تولید شده توسط افغانها در پاکستان و با نام تولید پاکستان به کشورهای اروپایی و امریکایی صادر میشد. این روال تا حالا نیز جریان دارد و افغانهایی که در پاکستاناند، قالی تولید میکنند اما روی آن نوشته است: «ساخت پاکستان».
مجال کوچک برای تجدید نفس
با سقوط طالبان و حضور نیروهای نظامی و ملکی کشورهای مختلف، یکبار دیگر زمینه رونق بازارهای صنایعدستی به وجود آمد. دولت افغانستان نیز که در بازارهای جهانی به رویش باز شده بود، در تلاش برای حمایت از صنایعدستی افتاد. وزارت توسعه روستاهای افغانستان زیر پوشش برنامه توسعه اقتصاد روستایی دو پروژه بزرگ را برای تقویت صنایعدستی در افغانستان به دست گرفت. در یک برنامه ۹ ساله این وزارتخانه توانست نزدیک به صدهزار شغل دائمی را تنها برای زنان روستانشین به وجود بیاورد. استقبال از این برنامه، وزارت توسعه روستاها را واداشت که با حمایت بانک جهانی این بار یک برنامه پنج ساله را برای تقویت صنایعدستی در روستاهای افغانستان به دست بگیرد که این برنامه هنوز هم در حال جریان است و پیشبینی میشود در پنج سال ۵۰۰ هزار شغل در این راستا ایجاد شود که ۸۰ درصد آن توسط خانمها مدیریت میشود.
با این که دولت افغانستان و وزارت توسعه روستاهای افغانستان با این برنامهها توانستهاند تا روح تازهای به کالبد صنایعدستی افغانستان بدمند و برای آن بازارهای خارجی را نیز جستوجو کنند اما شیوع ویروس کرونا یکبار دیگر سایه ناامیدی را بر صنایعدستی افغانستان گسترانده است. چنانچه وزارت بازرگانی افغانستان میگوید در سه ماه گذشته صادرات قالی افغانستان به خارج تقریبا به صفر گرایش پیدا کرده است زیرا بازارهای جهانی این صنایع تقریبا راکد شدهاند.
صنایعدستی به طور کل راوی هویت، تاریخ و تمدن یک کشور است. به همین دلیل دولتهای جهان در تلاشاند تا این صنعت هیچ وقت با رکود مواجه نشود اما گاهی چالشهایی سد راه این تلاشها میشوند مانند آن چه که در افغانستان رخ داده است.